به گزارش پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، نشست نقد و بررسی کتاب «مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق» عصر شنبه ۲۸ بهمن با حضور اسماعیل جانعلیپور، مدیرکل فرهنگی نهاد، وحید خضاب، نویسنده اثر، محمد صادق کوشکی، منتقد اثر و جمعی از اعضای کتابخانه پیروزی تهران، در سالن کنفرانس این کتابخانه برگزار شد.
وحید خضاب در این نشست درباره انگیزه خود از نگارش این کتاب گفت: من در خانوادهای متولد شدم که طیفهای مختلف فکری در اطرافیان ما حضور داشتند و در محل زندگی ما در پایین شهر تهران نیز وضعیت به همین صورت بود و در هر کوچه چند شهید و چند اعدامی سیاسی داشتیم. بر این اساس در آن فضا همواره با نوعی تضارب آرا در مسائل و مباحث دینی، سیاسی و حتی اخلاقی مواجه بودیم.
وی افزود: طبیعتا در دوران نوجوانی ام که به اوایل دهه ۷۰ بازمیگردد، سوالات بسیاری درباره مسائل تاریخی و سیاسی برای من مطرح بود که برای یافتن پاسخ آن، به کتابهای مختلفی که در آن موضوعات منتشر شده بود مراجعه میکردم. اما مسئله اینجا بود که هیچ کتاب قابل استنادی که روایتی یک دست درباره اتفاقات یا جریاناتی مانند سازمان مجاهدین خلق ارائه کرده باشد، وجود نداشت؛ البته در ادامه متوجه شدم که در سایر حوزههای دیگر نیز اوضاع به همین منوال است.
تلاشی برای ارائه روایتی یک دست از سازمان مجاهدین خلق
این نویسنده با اشاره به برخی آثار منتشر شده درباره سازمان مجاهدین خلق گفت: آثار منتشر شده درباره سازمان معمولا در کنار شعارزدگی، فاقد متن و روایتی یک دست هستند. این آثار معمولا آثاری یکطرفه هستند که به اتفاقات تاریخی از دیدگاه مقابل نپرداختهاند و حتی دارای غلطهای بسیار زیادی در روایت هستند؛ مواردی که مانع از شکلگیری دیدگاهی جامع و صحیح درباره تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق میشود. به همین دلیل به فکر ارائه کتابی با روایتی یک دست درباره این سازمان افتادم.
وحید خضاب درباره اثر منتشر شده خود توضیح داد: کتاب «مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق» در سال ۱۳۸۹ نوشته شد و با تأخیر در سال ۱۳۹۶ چاپ و منتشر شد. بنابر این نمیتوان این کتاب را اثری جدید دانست، چرا که اگر قرار بود این کتاب را امروز بنویسم، قطعا در ارائه بر خی اطلاعات، زبان و نحوه نگارش کتاب، اثری متفاوت منتشر میشد. در واقع در این اثر سعی کردم تا ضمن ارائه روایتی یک دست از تاریخچه این سازمان، برخی مفاهیم و تئوری فکری آن را برای افرادی که قصد مطالعه در این حوزه را دارند ارائه کنم و ادعای ارائه کشفیات تازه در این اثر را ندارم.
وی همچنین درباره برخی شبهات مطرح شده نسبت به این اثر گفت: ممکن است که این اثر برای خواننده، اثری ۲پاره به نظر آید و دلیل آن هم این است که ابتدا قرار بود این اثر در قالب یک کتاب ۲ جلدی که هر جلد آن ۵۰ صفحه باشد، منتشر شود. اما کم کم مسائل و اتفاقات تاریخی مختلف در آن گنجانده شد و وقایع تاریخی تا سال ۱۳۶۳ در آن ارائه شد. اما از آنجا که در زمان انتشار موضوع عملیات مرصاد بسیار مطرح بود، تصمیم گرفتیم بخشی را به این موضوع که مربوط به سال ۱۳۶۷ میشود را نیز در کتاب بگنجانیم و از این جهت چند پاره بودن کتاب را قبول دارم.
مخاطبان هدف کتاب؛ پژوهشگران یا افراد مبتدی؟
در ادامه این نشست محمد صادق کوشکی، منتقد اثر و پژوهشگر مسائل سیاسی طی سخنانی گفت: حضور من در این نشست ۲ دلیل عمده دارد. اول اینکه وقتی پیشنهاد حضور در نشست نقد و بررسی این اثر به من داده شد، پرسیدم «مخاطبان این نشست چه کسانی هستند؟» چون معمولا نقد و بررسی چنین آثاری در ادارات و سازمانهای خاص برگزار میشود. به من گفتند که «مخاطبان این نشست اعضای یک کتابخانه عمومی هستند!» همانجا گفتم که باید بیایم و این موضوع را باور کنم و اکنون با قرار گرفتن در این جمع فعال، این موضوع را باور کردم. دلیل دوم این بود که به واسطه تحقیقات و مطالعاتم در حوزه سازمان مجاهدین خلق، دیدم کتابی قطور در این موضوع منتشر شده که نویسنده آن را نمیشناسم و این انگیزه دیگر من برای حضور در این نشست بود.
کوشکی در ادامه به بیان نقدهایی درباره این کتاب پرداخت و گفت: در مواجهه با این کتاب این سوال پیش میآید که مخاطب هدف این اثر چه کسانی هستند و با خواندن آن متوجه میشویم که مخاطبان اثر افراد مبتدی هستند و پژوهشگران تاریخی در دایره مخاطبان این اثر جای ندارند. این در حالی است که نویسنده در مقدمه کتاب ادعا کرده که این اثر برخلاف سایر آثار منتشر شده در این موضوع که اغلب نگاهی کلی، یکطرفه و حتی غلط به این موضوع داشتهاند، بیشتر به مسائل علمی برپایه گستره منابع مورد مطالعه پرداخته است که عملا چنین چیزی در کتاب دیده نمیشود.
وی ادامه داد: یکی از نکاتی که توجه من را جلب کرد این است که این کتاب فاقد فهرست منابع است. همچنین خواننده با دیدن عنوان تصور میکند که با مطالب جدیدی در کتاب مواجه خواهد شد، اما پس از خواندن متوجه میشویم که نه تنها مطالب جدید در کتاب ارائه نشده، بلکه میتوان آن را گلچینی از ۲ یا ۳ کتاب منتشر شده در این زمینه دانست. به طوری که اگر مطالب ارائه شده در کتاب «سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام» را از این کتاب بیرون بکشیم، چیزی حدود ۱۵۰ صفحه از این کتاب ۲۸۰ صفحهای حذف خواهد شد.
ضرورت گسترش افق مطالعاتی نویسنده برای تألیف اثر جدید
این نویسنده و مدرس دانشگاه، نداشتن ارجاع در بسیاری از اطلاعات ارائه شده در این کتاب را از نکات مورد نقد خود عنوان کرد و گفت: بسیاری از اطلاعات ارائه شده در این کتاب که گاه تا ۱۰ صفحه نیز میرسد، فاقد ارجاع به منبع اصلی است. طبیعتا بخشهایی که به تحلیل نویسنده اختصاص دارد، متعلق به خود نویسنده است، اما به لحاظ روش تحقیقی آوردن رفرنس و ارجاع بعد از اطلاعاتی ۱۰ صفحهای یعنی اینکه کل اطلاعات این ۱۰ صفحه به آن منبع ارائه شده تعلق دارد که آوردن این حجم از اطلاعات کتابی دیگر در این اثر قابل تأمل است.
محمد صادق کوشکی ادامه داد: همچنین برخی از اطلاعات ارائه شده در این اثر به طور فاحشی غلط است و چون ارجاعی برای این اطلاعات ارائه نشده، ما نمیدانیم که این اشتباعات دقیقا از کجا نشأت گرفته است. مانند اینکه در بخشی از کتاب آمده که ۱۶ هزار نفر توسط سازمان کشته شدند که این عدد غلط است و بر اساس آمار رسمی موجود تعداد کشته شدگان توسط سازمان مجاهدین خلق به ۱۲ هزار نفر میرسد. همچنین در بخش دیگری از کتاب، از «ابریشمچی» به عنوان نفر دوم سازمان یاد شده که بر اساس تمام منابع منتشر شده در این زمینه و مطالعات و تحقیقات ۳۰ سالهام، اعلام میکنم که این موضوع قطعا غلط است.
وی درباره رخدادهای تاریخی اشاره شده در این اثر نیز گفت: در عنوان فرعی این کتاب اشاره شده که مطالب ارائه شده از سال ۴۴ تا ۶۷ را شامل میشود، اما عملا میبینیم که نویسنده با بیان چند جمله از سال ۶۳ تا ۶۷ عبور میکند و با عملیات فروغ جاویدان میپردازد؛ در حالی که در آن ۴ سال اتفاقات بسیار مهمی چون انقلاب ایدئولوژیک، فاز کردستان، ماجرای شورای ملی مقاومت و به خصوص اعدامهای سال ۶۷ رخ داده که در کتاب هیچ اشارهای به آنها نشده است.
کوشکی تصریح کرد: به نظر میآید که در روند مطالعات نویسنده برای تألیف این اثر، بسیاری از آثار شاخص منتشر شده در این موضوع از چشم نویسنده دور مانده؛ آثاری که میتوانست کمک شایانی به ارائه مطالب دقیقتر به نویسنده انجام دهد. به خصوص آثاری مانند «بنبست در استراتژی؛ شکست در تاکتیک» نوشته آقای ناصر شعبانی و خاطرات اعضای سابق و اعضای جدا شده سازمان و همچنین اثری که بنده بر اساس اسناد داخلی این سازمان نوشتهام و بسیاری آثار دیگر که میتوانست به روند ارائه اطلاعات مناسب در این اثر کمک کند.
ادامه این نشست به بیان پرسشهای اعضای کتابخانهعمومی پیروزی از نویسنده کتاب اختصاص داشت که وحید خضاب، نویسنده اثر و محمدصادق کوشکی منتقد اثر به پاسخگویی به سوالات مطرح شده پرداختند.